برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 20
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 11
یا نور
نور چشمک زنِ سبز و قرمز رنگ مغازه ی آب میوه فروشی، روی زمین پهن شده بود و من را که غرق در تفکر بودم بیش از پیش در افکارم غوطه ور کرد. قدم زنان، مسیر سربالایی تا مقصد را طی می کردم و بی آنکه چیزی در پیرامونم توجهم را جلب کند، غرق در احوالاتم، از این طی طریق لذت می بردم. دوست داشتم مقصدم جایی در دوردست می بود و حالا حالاها قدم می زدم، قدم زنانی فکورانه! مدتها بود آنقدر از قدم زدن لذت نبرده بودم!
سفر ده روزه ......برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 9
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 15
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 14
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 13
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 11
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 21
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 5
برچسب : نویسنده : cone-of-creatures8 بازدید : 11